روزهای پاییزی

روزها به سرعت میگذره و من کمتر وقت میکنم بنویسم فصل پاییز رو خیلی دوست دارم بخاطر رنگهای 

قشنگش به خاطر هوای خوبش و مهتر از همه بخاطر اینکه دینا جونم تواین ماه به دنیا اومده

این عکسها رو یه روز پاییزی رفتیم باغ و گرفتیم 

یه روز دیگه با هم رفتیم ده بالا و تو طبیعت قشنگ اونجا چند تا عکس انداختی 

چند تا عکس قشنگ دیگه هم داری که چون با موبایل بابا ازت گرفتیم حجمش رو باید خیلی کم میکردم و

عکسات بی کیفیت میشد .این روزها بیشتر تو خونه ایم مهد که نرفتی یعنی دوست داشتی ولی

میخواستی که منم باهات بمونم اصلا بابچه ها بازی نمیکردی فقط تماشا میکردی منم یکی دو ساعتی 

مرخصی میگرفتم که ببرمت مهد اما موقع اومدن میخواستی با من بیای منم چند دفعه اوردمت بانک  

.یه روزم بابا بردت اما نموندی و می خواستی بیای دیگه صبحها نه خونه مامان بزرگها میرفتی نه مهد 

میخواستی با من بیای بانک  صبح زود با گریه زاری باهام میومدی بانک  که بعدش بری مهد.نیم ساعت

بعدم بابا میومددنبالت که ببره خونه مامان بزرگها . خلاصه اوضاعی داشتیم با مهد رفتی جنابعالی به همین

خاطر تصمیمگرفتیم اصلا دیگه مهد نری شاید دیگه بانک اومدن هم از سرت بیوفته .

                 بازیهای این روزهای پرنسس کوچولوی ما

اسکوتر بازی رو خیلی دوست داری                    چرخ بازی رو بیشتر                    اینم یه مدل دیگشه  

اومدم تو اتاقت دیدم اتاقت رو حسابی به هم ریختی و سوار چزخ کوچولوت شدی                        مثل همیشه عاشق رنگ آمیزی و نقاشی

                  آب بازی رو که دیگه نگووووووووووووو خیلی دوست داری عروسک قشنگم                                       تقریبا تا روزهای که هوا خیلی سرد نشده بود مرتب پارک میرفتیم البته دختر ترسوی من هنوز

تاپ و سرسره سوار نمیشه ولی دیدن بازی بچه ها رو خیلی دوست داره

کلی نی نی هات رو با کالسکه میجرخونی 

برای خودت یه کدبانوی آشپز شدی .میگی مامانی چی دوست داری برات درست کنم 

جند روز یه بارم این بالها رو میبندی به خودت و میگی تولدمه 

همچنان عاشق پیتزایی البته این عکس مربوط به تابستونه که خاله شادونه اومده بود یزد و ما رفتیم 

بعدشم دخترم هوس پیتزا کرد .غذاهیی که دوستداری پیتزا وکشک و بادمجان و سالاد الویه است 

کباب  و قرمه سبزی و فسنجان هم اصلا دوست نداری 

 محرم امسال بیشتر از قبل  تومراسم شرکت کردی .روز عاشورا هم مثل همیشه رفتیم حسینیه امام

          دینا و پارسا روز عاشورا 

اینجا هم داری آماده میشی بریم همایش شیرخوارگان علی اصغر

دختر پاییزی من آرزومند بهتریها برایت هستم واز خدا میخوام همیشه شاد و سلامت باشی 

این عکسم گذاشتم چون خیلی دوسش دارم .دوست نداری ازت عکس بگیرم دستت رو گذاشتی جلوی 

چشمات که ازت عکس نگیرم این عکس پایینی هم مثل همینه اما اون موقع تو یه سال و نیمت بود

 خیلی دوستت دارم دختر قشنگ و مهربونم  همیشه خندان و سلامت باشی